این بار بدون هیچ جنگی با خودم، برای بار شاید که هزارم، میدونم که باید بذارمت و برم.
فرق این بار با دفعههای قبل اینه که هر بار میدونستم باید برم، اما دونستن همراه با جنگ، دونستنی که آروم نبود، پذیرفتنی نبود. این بار اما آرومم، خیلی آرومم.
خوب که بشی رفتم؛ قول، به خودم.